بیتا

بیتا دل نوشته های رویایی وخیالی نیست، اندوه و حزن یک مادرست، بیتا عشق مادریست به دختر، دلنوشته ی مادرانه، بیتا وبلاگ مادری دل سوخته وفداکاراست که تمام لحظات زندگی را با خاطرات و یاد دخترش زنده ست و زندگی می کند.

بیتا

بیتا دل نوشته های رویایی وخیالی نیست، اندوه و حزن یک مادرست، بیتا عشق مادریست به دختر، دلنوشته ی مادرانه، بیتا وبلاگ مادری دل سوخته وفداکاراست که تمام لحظات زندگی را با خاطرات و یاد دخترش زنده ست و زندگی می کند.

وارونگی مفاهیم در وارونگی زبان اتفاق می افتد ،در بدل پوشی های زبانی ، زبانی اخته که مد نظر صاحبان قدرت است ، سیستم های آموزشی ، روزنامه ها و مجلات ، تلویزی...ون ، اینترنت و تمام رسانه های جمعی در خدمت این وارونگی قرار می گیرند و به واسطه ی ساخت قدرت و خواست قدرت زبان فاسد می شود . زبان فاسد ، همه چیز را به سمت تباهی و انحطاط می برد . همه ی ما می توانیم سربازان و سیاهی لشکر این هجوم ویرانگر باشیم ، همه ما که به وارونگی زبان و وارونگی مفاهیم کمک می کنیم . می توان کودکی را که در میان آتش و دود گریه می کند ، در آغوش کشید ، می توان دست ها و گونه هایش را بوسید ، اما نمی شود به او گفت : گریه نکن ! نمی شود با عروسکی پنبه ای بغض غریبش را فرو نشاند ، این بغض از زمان و مکان می گذرد و اشکال عجیبی را بر چهره ی زندگی ترسیم می کند . دختری که در خیابان کتک خورده است ، به همدلی نیاز دارد ، اما نمی توان از مدارا برایش گفت ، چرا که با او مدارا نشده است ، کارگری که با دست های لرزان ، شرم بر سفره ی خالی اش می گذارد ، تنها بوی نان راضی اش می کند ، نه کلمات مهرآمیز ، نه زبان فریب ، نه وعده های فردا ... زبانی که به کودک می گوید گریه نکن !، زبانی که از دختر کتک خورده مدارا می طلبد ! زبانی فریبکارانه است ، زبان همراهی است ، همراهی با قدرت ، چنین زبانی از درون تمکین پذیری تاریخی ما سر بر می کشد ، زبانی که استبداد را به اشکال مخوفش بازتولید می کند ، چنین زبانی نیش نمی زند ، مخدر است ، ترویج انفعال است . نگاه کنید به سخنرانی های رهبران سیاسی و مذهبی ، به برنامه های صدا و سیما ، به روزنامه ها ، به میزگردها ، همگی در خدمت وارونگی مفاهیم هستند و شرایط موجود را موجه و طبیعی جلوه می دهند ، نگاه کنید به سریال پایتخت ، شهرزاد و سریال های دیگر، به برنامه های طنز(؟).... مجری معروف با زبانی ریاکارانه به همه چیز می خندد و خنده را از مفهوم تهی می کند ، به مرگ ، به زندگی ، به درد ، به انسان با تمام دردها و آرزوهایش ....همه چیز را به سخره می گیرد و همه چیز را از مفهوم تهی می کند ، این اوج ابتذال است ، این وارونگی زبان است ، تهی کردن زبان از مفاهیم انسانی است ، این ترویج لودگی است و شوربختانه این رابطه دو سویه می شود ، انان می فروشند و ما خریدار کالای مبتذل آنان می شویم ، این تداوم استبداد است ، تداوم ابتذال و تباهی بر گورستان زبان و مفاهیم وارونه .. .

احمد رضا غفاری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.