ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
من مادرم، نشسته بر جایگاه بیکسی صدها هزار مادر دردآلود این سرزمین. من مادرم، مادری که از چند دهه خونبازی شما خسته است. من خستهام از این همه کشتار جوانهایمان ، از ربودن ،از زندانی کردن ،از شکنجه ،تعرض ،تجاوز و خشونتهای بیپایانتان. من مادرم، همانی که روزها بار تلخ بیرحمیتان را به دوش خسته اش میکشد و شبها در میان درد و اندوه بزرگش ضجه می زند هر جوانی که میمیرد، تمام مادران داغدار میشوند. با کشته شدن هر فرزند، همهی مادران عزادار میشوند، همهی مادران سیاه پوش میشوند و همهی مادران میمیرند. هر فرزند مادری دارد و هر مادر قلبی برای مکدرشدن و جگری برای داغدار شدن........