بیتا

بیتا دل نوشته های رویایی وخیالی نیست، اندوه و حزن یک مادرست، بیتا عشق مادریست به دختر، دلنوشته ی مادرانه، بیتا وبلاگ مادری دل سوخته وفداکاراست که تمام لحظات زندگی را با خاطرات و یاد دخترش زنده ست و زندگی می کند.

بیتا

بیتا دل نوشته های رویایی وخیالی نیست، اندوه و حزن یک مادرست، بیتا عشق مادریست به دختر، دلنوشته ی مادرانه، بیتا وبلاگ مادری دل سوخته وفداکاراست که تمام لحظات زندگی را با خاطرات و یاد دخترش زنده ست و زندگی می کند.

سرودی قدیمی

درخط ممتد وغبارآلوده ی تولید
 اژدهایی به چپاول برنشسته
 با آتشی که زبانه میکشد
از دهان بویناک اش
 تا سُفره ی رقت آور خانه ی من.

به هرصبحگاه
 درصفِ انتظارِ اتوبوس،
 بدهکاری ام را شمارش میکنم.
ودرراه بازگشت،
 ازنگاه های منتظری که دوست اشان دارم
 به شرمی دردآور می گریزم.
جهان را برشانه های ما کارگران بنا نهادند
 با ملاطی از شیره ی جانِ دردمندمان
 به هارمونیِ:
فقرو سرکوب .

درخط ممتد و غبارآلوده ی تولید،
 درسرایش دوباره ی سرودی قدیمی
 ازکنج نهانگاهی آشنا،
 صدای پچ پچه ای
 جهانِ تشکل واتحادِ کارگران را میسراید.
صدای کشداری درزیرنگاه اژدها
 ترمز تولید را میکشد.
دراین میانه پژواک فریادی کمانه میزند:
چماقدارانِ مزدورتان را خبرکنید،
 ما میخواهیم به زیرتان بکشیم.

سرودی قدیمی را،
 کارگران جوانی
 که داستان نبرد را میدانند،
 دوباره آواز داده اند.

درخط ممتدِ توقفِ تولید،
 اژدهای زخمیِ استثمار
 به رعشه ی مرگ به خود میپیچد.

داریوش سلحشور –تورنتو

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.