ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
خانه ام کجاست ...؟
در امتداد جاده ای
رو به عظمت تنهائی ...!!!
در آغاز یک اندیشه،
در شکست یک سکوت !!!
در پس کوچه های لغزنده و
گم شده شهر ...
در شیب ممتد یک سقوط،
یا فراز بلند یک صعود ...؟
در فریادی به عمق خشم ...
یا اشکی در شیار یک افسوس !
خانه ام شاید !
در بن بست کوچه ایست که
راهم را مسدود ساخته ،
و اندیشه ام را محدود ...!
شاید بر فراز درختی بلند است
آشیانه ای کوچک،
اما جایگاهی به شوق پرواز ...
خانه ام شاید در دشت خیال بنا شد.
و با صدای بانگ بلند و بی رحمانه ای
در هم شکست ...!
شاید در خواب چون رویائی بود
خانه ام در ابتدا یا انتها،
در صعود یا سقوط ...؟
در تنگنا یا پرواز،
در رویا یا حقیقت،
دیوارهایش را بنا نهاد ...
تا سلوکم دهد،
و مانوسم سازد،
با منزلگاهی به وسعت زندگی ...