بیتا

بیتا دل نوشته های رویایی وخیالی نیست، اندوه و حزن یک مادرست، بیتا عشق مادریست به دختر، دلنوشته ی مادرانه، بیتا وبلاگ مادری دل سوخته وفداکاراست که تمام لحظات زندگی را با خاطرات و یاد دخترش زنده ست و زندگی می کند.

بیتا

بیتا دل نوشته های رویایی وخیالی نیست، اندوه و حزن یک مادرست، بیتا عشق مادریست به دختر، دلنوشته ی مادرانه، بیتا وبلاگ مادری دل سوخته وفداکاراست که تمام لحظات زندگی را با خاطرات و یاد دخترش زنده ست و زندگی می کند.

من غروب را
از پس پنجره ی غبار گرفته نظاره گَرَم
وقتی قبل از بهار پایت شکست
وقتی بعد از بهار تبارت به مویه نشست
بگذار خورشید هم غبار آلود و نا امن غروب کند...
بگذار با خورشید هم قهر کنیم...
تا ابر تیره به حکمرانی خویش در خاکم پایان دهد
بگذار تا در آغاز سپیده مردم هشیارتر برخیزند
تا بر اوج قله های سربلندی، طلوعِ خورشید را
با دستهای گره کرده به هم، جشن گیرند
بگذار آگاهیِ سحر گاهِ فردا...
دست های زنجیر وارِ مقاومت را استحکام بخشد
و مردم ستمدیده را به سوی پیروزی رهنمون گرداند
بسوی رهایی از اسارت و استبداد
بگذار غروبِ امروزِ غبار آلود، مویه کند ...
فردای روشن، سرودِ شادی را خواهیم خواند
و ابرها نا بهنگام نخواهد بارید...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.