ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
در سالهای نهچندان دور مراسم چیدن انگور و دوشابپزی با تشریفات خاصی برگزار میشد .در شهر من باغات به دوقسمت تقسیم میشد یوخاره باغلر وایشاغه باغلر . معمولاً هر باغدار قبل از اقدام به چیدن انگور اقوام و نزدیکان خود را خبر میکرد .وبا هم شروع چیدن انگورها میکردند هرکسی کیسه ایی به دور کمر خود می بست تا انگورهای چیده شده را داخل ان بریزد.انگورهای چیده شده با دقت زیاد درون سبدهای مخصوص بافته شده از ترکههای بید .به گونهای قرار داده میشد که از زمین ریختن حتی یک حبه انگور جلوگیری میشد .پس از حمل انگور به منزل خانواده اقدام به له کردن انگورها درون چالهای مخصوص کرده که به ان چرز گفته میشدو شیره به دست آمده را پس از عبور دادن از صافیهای مخصوص درون خمرههای بزرگ سفالی میریختند به نام تاغار. بسته به مقدار انگور چیده شده عملیات له کردن در یک روز یا بیشتر انجام میشد چرا که شیره تهیه شده حتماً باید تا فردای آن روز پخته شود .
تفالههای حاصله را نیزدرون گونی میریختند تا آب آن کاملاً گرفته شود .سپس شیره درون تاغار پس از خنک شدن آماده افزودن خاک سفید است این خاک خاصیت تصفیهکنندگی داشت .. شیره درون تاغار به محض افزودن مقدار مشخصی از خاک به غلیان آمده و اصطلاحاً شروع به بالا آمدن میکرد طوری که اگر شیره بیشتر از حد درون تاغار ریخته شده باشد هنگام غلیان سرریز میشد .بعد از اینکه اب انگور زلال میشد .کاسه کاسه اب زلال را داخل تاغار دیگری می ریختند .صبح زود شیره را درون ظرف بزرگی که در اصطلاح محلی « تیان » گفته میشدمیریختند و روی اجاق مخصوص قرار میدادند .مراحل پخت ان طولانی بود به مرحله ایی از ان ساره کونک میگفتند .صدای قل قل پختن دوشاب ورقص شعله های هیزم وبازی بچه ها کنار شعله های اتش حال وهوای زیبایی به این مراسم میداد .یادش به خیر. در دوران بچگی ما که هنوز شکلات های رنگارنگ صبحانه وارد قفسه های سوپر مارکت ها نشده بودند، هر روز صبح مادرم، کمی دوشاب را با “زیرک” مخلوط می کرد و صبحانه ای لذت بخش برای خانواده آماده می کرد. یملیک و دوشاب هم که پای ثابت عصرانه های ما بود. آن زمان ها که نمی فهمیدم، ولی الان می دانم ما چه ضیافتی داشتیم آن دوران...................