ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
گفتند دلتنگی ها روزی تمام میشود .ولی دلتنگی های من از جنس خاطرات هستند .روزی با دیدن شاخه گلی .با دیدن عکسی .با دیدن دختری با موهای قهوه ایی .دیدن برگهای پاییز .بارش باران. خاطرات برایم جان تازه ایی میگیرد .تمام لحظه های دلتنگی ام بهانه تورا می گیرد .بگذار برایت از تک تک کبوترانی بنویسم که با دیدنشان فکر میکنم کبوتر نامه رسان هستند وبرایم از تو خبر اورده اند .از قاصدک ها بنویسم که به یاد تو درباد رهایشان میکنم .از ستاره هایی که پابه پای من برایت گریه کردند .از واژه هایی که برای بیان خاطراتم به لکنت افتادند .دوست داشتنت را از فصلی به فصل دیگری جابجا می کنم
انگار دانش اموز مشقش را دردفتری تازه پاکنویس میکند .خاطراتت را اویزان میکنم درکمد فصل جدید. مرتبشان میکنم .هرروز گردگیری میکنم .روزها پر وخالی میشود .من هم به همه چیز عادت میکنم .به رفتن ..به ماندن ...به داشتن تو وبعد به نداشتنت .اری دنیای من حجم بزرگیست از دلتنگی ها که حول محور نبودن تو می چرخد ..................... تمام لحظات دلتنگی ام