بیتا

بیتا دل نوشته های رویایی وخیالی نیست، اندوه و حزن یک مادرست، بیتا عشق مادریست به دختر، دلنوشته ی مادرانه، بیتا وبلاگ مادری دل سوخته وفداکاراست که تمام لحظات زندگی را با خاطرات و یاد دخترش زنده ست و زندگی می کند.

بیتا

بیتا دل نوشته های رویایی وخیالی نیست، اندوه و حزن یک مادرست، بیتا عشق مادریست به دختر، دلنوشته ی مادرانه، بیتا وبلاگ مادری دل سوخته وفداکاراست که تمام لحظات زندگی را با خاطرات و یاد دخترش زنده ست و زندگی می کند.

خاطره

با بدنیا امدن دخترم بی تا زندگی حال وهوای تازه ای گرفت .بی تا دخترم زندگی را به امید تو میسازم .زندگی را می نویسم .پاک می کنم .دوباره می نویسم .تا بر وفق مرادت باشد .عزیز دلم شاید تنها دلیل زنده بودن من تو هستی .شیرم کم است به همسرم زنگ زدم  که برگشتنی از دارو خانه اسلامی که تنها داروخانه شهر است .شیر خشک بگیرد .وقتی دیدم دست خالی برگشت .ناراحت شدم وگفتم بی تا گرسنه است واز صبح گریه می کند . گفت :به دارو خانه رفتم .ولی شیر ندادند .به چه دلیل ؟همسرم گفت :مسئول داروخانه که یکی از عوامل انقلاب بود وهم دبیرستانی سابق  گفته ما به ضد انقلاب شیر نمی دهیم . مغزم سوت کشید .چقدر صبوری .بی انصافی تا این حد .انسانیت مرده ؟تقاص فکر من را فرزندم به دوش بکشد . وضعیت نابسامان انقلاب .صدای هر فریادی را در گلو خفه کرد .دیگر نه حزبی ماند ونه هواداری .تنها پیله ای از من ماند  .در حسرت پروانه شدن .لباسم را پوشیدم ودخترم را در اغوش گرفتم وبه سمت داروخانه حرکت کردم .بیزار وخشمگین به یکی از دوستان انقلابی رسیدم .از احوالم پرسید برایش ماجرا را تعریف کردم .وگفتم :ایا سزاوار است با من وفرزندم اینگونه برخورد کنند .ناراحت شد وبه داخل داروخانه رفت وبا دو قوطی شیر خشک  برگشت .قبول نکردم وگفتم باید خودم شیر بگیرم .به اجبار قانعم کرد که در گیر نشو ووضعییت خودتان را از این بدتر نکن .شیر را گرفتم وبه خانه برگشتم .پشیمان از قولی که به دخترم داده بودم .زندگی را مینویسم .پاک می کنم .دوباره می نویسم .غافل از اینکه پاک کن دست من نیست .وکس دیگری برایم اینده را رقم میزند .فریاد زدم :روزگار حتی اگر سرناسازگاری داشته باشی .
من همانم....تسلیم نمی شوم...
می مانم...
می جنگم ...

صدا می کنم : آهای دنیا؟ من با تو می جنگم .............

نظرات 2 + ارسال نظر
نگار شنبه 22 خرداد 1395 ساعت 21:00 http://beach2016.blogsky.com

سلام خانوم
وبلاگتون روخوندم وباتمام وجودم احساس قشنگ مادرانتون رودرک کردم وبعضی جاهابه پهنای صورت اشک ریختم
امیدوارم روح بیتای عزیزتون شادباشه
دوست داشتین پیش منم بیاین

سپاس گلم چشم عزیزم

نقد و بررسی تخصصی جمعه 14 خرداد 1395 ساعت 16:39 http://mtlc.blogsky.com

سلام
وبلاگ خوبی داری.
خوشحال میشم به وبلاگم بیای ونظر بدی .
موفق باشی

http://mtlc.blogsky.com
با تشکر

سپاسگزارم حتما

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.