ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
روزی که جهان گریست
هنوز زخم هیروشیما بر دل مادر زمانه مانده بود که داغ کودک حلبچه، فریادها را در گلو بغض کرد زیرا در باور مردم این دیگر باور ناکردنی تر بود. امروز در کوچه های حلبچه گرچه صدای شادی کودکانه به گوش می آید تا زمزمه های رویش در سرزمین سوخته نوید فردایی پرشور را برای فرداییان نقاشی کند اما کودکان دیار شهیدان به یاد داشته باشند که ردپای زنان و مردان و کودکان حلبچه دیروز از یادواره ی خاطره ای می گوید که سراسر درد بود و نجواهای باد و درخت از سیاهی بی امان آن روزها می گ...وید. چقدر دلتنگ می شوم از نمایش آن صحنه های دهشتناک که چشم های بهت زده ی دنیا شاهد دفاع بی فرجام و تلاش بیهوده مردم برای مرگ بود. آن چشم های خشک به آسمان دوخته، آن آغوش تنگ که مادر سینه را سپر جان فرزند کرده و آن برق چشم هایی که خاموش شدند و آن شادی ها که به مرثیه پیوست.....
سرزمینی دارم
از همان کودکی
هلهلهها از آن چوبههای دار بود
کوچ شناسنامه اش بود و
ظلم پارویش
ودرختهایش زخم شمشال داشتند
جغرافیای زنان شوهر مرده
شهر زنان شوهر مرده
خیابان زنان شوهر مرده
حدود آنجا بود
پروانه ی کشته ی باران
آیینه ی شکسته ی چهره ها
نوازشگر پیچک !
شیرکو بیکس