بیتا

بیتا دل نوشته های رویایی وخیالی نیست، اندوه و حزن یک مادرست، بیتا عشق مادریست به دختر، دلنوشته ی مادرانه، بیتا وبلاگ مادری دل سوخته وفداکاراست که تمام لحظات زندگی را با خاطرات و یاد دخترش زنده ست و زندگی می کند.

بیتا

بیتا دل نوشته های رویایی وخیالی نیست، اندوه و حزن یک مادرست، بیتا عشق مادریست به دختر، دلنوشته ی مادرانه، بیتا وبلاگ مادری دل سوخته وفداکاراست که تمام لحظات زندگی را با خاطرات و یاد دخترش زنده ست و زندگی می کند.

زنی را شلاق می زدند،
 به این گمان که خویش را
به بهای پشیزی
 به آغوش مردی سپرده بود،
 و یا شاید هم
 تار موی کاکلش
 عرش را یه لرزه کشانده بود،
 یا که لباسی رنگین به تن داشت
 که ایمان در مقابل اش
 زانو میزد.
زنی را شلاق می زدند،
 و مردان شماره میکردند
 ضرب هایش را.
و دوره می زدند
 تا بیابند زنی را
 که به بسترش بخوانند
 به بهای پشیزی.
در این هیاهو
 شنیدند :
که بار تریلی
"طلا" نبوده است:
پس شمارِ ضربِ شلاق ها را
 به صلواتی رسا ،
 آواز دادند.

داریوش سلحشور

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.