بیتا

بیتا دل نوشته های رویایی وخیالی نیست، اندوه و حزن یک مادرست، بیتا عشق مادریست به دختر، دلنوشته ی مادرانه، بیتا وبلاگ مادری دل سوخته وفداکاراست که تمام لحظات زندگی را با خاطرات و یاد دخترش زنده ست و زندگی می کند.

بیتا

بیتا دل نوشته های رویایی وخیالی نیست، اندوه و حزن یک مادرست، بیتا عشق مادریست به دختر، دلنوشته ی مادرانه، بیتا وبلاگ مادری دل سوخته وفداکاراست که تمام لحظات زندگی را با خاطرات و یاد دخترش زنده ست و زندگی می کند.

مشت هایمان را گره کردیم  توی همین میدان ها،  روز‌ها و روزها ایستادیم.وشعار دادیم به امید اینکه خودمان وفرزندانمان طعم خوش آزادی را بچشیم .انقلاب پیروز شد .از شادی گریه کردیم .شیرینی پخش کردیم .ندانستیم گریه کردن عادتمان می شود گریه کردن عادت مان شد. خندیدن از یادمان رفت. طبل جنگ به صدا در آمد.  جنگ فرصت های بزرگ را برای نبرد با هدف حفظ یک زندگی ساده از ما گرفت. با   آژیر قرمز خودمان را می باختیم. با آژیر زرد نفس کوتاهی می کشیدیم و با   آژیر سفید یادمان می آمد هنوز زنده ایم و خوب است زنده بمانیم و خودمان را   ندهیم دست کسانی که بوی گل و سنبل و نسترن می دهند. اشک مان خشک شد. عادت   کردیم. در صف های مواد غذائی طعم انقلاب را چشیدیم. در زندان ها با صفات   فرشته که جای دیو را گرفته بود به خوبی آشنا شدیم. در کمیته ها اگر گذارمان   می افتاد، از هرچه گل و سنبل و نسترن بود بیزاری می کردیم. هر صبح با خبر   اعدام و ترور بیدار می شدیم
آن روز که انقلاب پیروز شد گریه می کردیم، هنوز هم گریه می کنیم


ما مرگ را سرودی کردیم
ما، عشق مان همانا، میرابِ کینه بود
ما کینه کاشتیم
و، تا کِشت مان ببار نشیند
از خون خویش و مردم
رودی کردیم،
ما، خام سوختگان
ز آن آتش نهفته که در سینه داشتیم
در چشم خویش و دشمن
دودی کردیم
ما، آرمان هامان را
معنای واقعیت پنداشتیم
ما بوده را نبوده گرفتیم
و از نبوده
ــ البته تنها در قلمروِ پندار خویش ــ
بودی کردیم...
ما کینه کاشتیم
و خرمن خرمن
مرگ برداشتیم
ما، نفرین به ما
ما، مرگ را سرودی کردیم... "

شعر از اسماییل خویی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.