ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
سالهای زیادی است که من گم شده ام
سالهای زیادی است که از گلهای باغچه
بویی بر نمیخیزد
زمان درمن گم شد ومن درزمانه
در آسمان وگردش زمین محو شدم
من قلب کودکی خودرا گم کردم
لبخند ها همه بر لبها خشکیدند
ودیگر کسی نیست که دستم را بفشارد
سر ها همه بی حرکت بی جنبش
بر شانه های فروافتاده ؛ ایستاده اند
در انزوای این تاریکی
در گردبادی که از فراز دریا ؛ بلند میشود
درکجای این نقطه ایستاده ام؟
اندیشه هایم میل به رویید ن دارند
وسینه ام درتلخی خاک
در رطوبت زمین نمناک
در گودالهای کنار این مرداب
وفاصله ای بین مرگ وزندگی
آهسته آهسته جوانه میزند
شمع بی فانوس من
در کورسوی این کوچه های تاریک
ودر سایه اشکهایم گم شدم .
گم شدم
هنوز هم گم شده ام