ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
پهن میکنم تمام داشته ها و نداشته هایم را وسط کلافگیهایم.. دلم اینروزها با بهانه و بی بهانه میگیرد، یک درد لعنتی جا مانده در گلو...
برایت میگویم از آخرین روزهایی که بودی و مشغله هایت امان نداد که دیده شوم وروزهای خوبی را کنار هم ورق بزنیم ،
دلم می خواهد از پاییز های بدون تو بگویم ،از یلدایی که در خیال با تو انار دانه میکردم
از عیدهایی که نبودی ولی بودی کنار سفره هفت سین دلتنگی هایم را برایت می شمردم وتو گوش میکردی بی سر و صدا و تمام آرامش سرانگشتان مهربانت را سخاوتمندانه به موهایم شلال میزدی
برایت از بهارهای زیادی که آمد ورفت تو را در میان چمنزارها می دیدم و قامتت سایه سار امید من بود
وتابستانهای زیادی که از اندوه تنهایی تمام عاشقانه های جهان را برایت دوره کردم
واینک من بین تمامی بغضها و فشارها و خستگیهای مدام ، در میان اینهمه خیال و رویا های خاکستری که فردا روی دیوار فیس بوکم اظهار دلتنگی میکنند و امروز روی دیوار قلبم را خط خطی، به حضورت ،بودنت و داشتنت بیشتر از همیشه دل میبندم بزرگترین دارایی اینروزها و هر روزم هستی گرچه هنوز هم خیال است وآرزوی دست نیافتنی ....