ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
پنجره ی اتاقم را بازمی کنم
نسیم شب نوازشم می کند
چشمان بی خوابم ستاره می شمارد
دستانم را بالامی برم
قدم نمی رسد
روی پنچه پا می ایستم
از ابرها بالاتر
من تا آسمان میرسم ستاره ایی می چینم
از شوق می لرزم
می چسبانم به قلبم
قلبم می درخشد
شبهای بعد هم ستاره می چینم
قلبم آسمانی شده پراز ستاره
گاه که دلم می گیرد
گاه که گریه ام میگیرد
گاه که از غصه دردم می گیرد
شبی که دیگر دستم
به ستاره ها نرسید
دیگر به هیچ جا نرسید
کودکی ام را در تاریخ گم کردم
و حال این منم با قلبی پر از ستاره هایی
که یاد آور بلندای کودکیم هست